خلاصه داستان: سوپرمن در مقابل فردی شرور به نام لکس لوتر قرار گرفته تا از دنیا در برابر اختراعات هستهای او محافظت کند. اما لکس لوتر با ساخت انسانی با قدرتهای هستهای قصد دارد تا دنیا را برای تاجران تجهیزات هستهای ایمن ساخته و…
خلاصه داستان: آلوین، سایمون و تئودور در مسابقه بزرگ سفر به دور دنیا با بالن شرکت میکنند تا الماسها را به مقصد برسانند اما باید مراقب توطئه های جادوگر هم باشند و…
خلاصه داستان: يك دانشجوي رشته سينما بنام وحيد در جستجوي انتخاب موضوع براي نوشتن يك فيلمنامه است او در خلال نوشتن فيلمنامه جنگي، از همسرش مي شنود كه موضوعاتي كه در اين فيلمنامه عنوان كرده تفاوت هاي زيادي با جنگ در ايران دارد و نوشته هاي او را بيشتر شبيه فيلم هاي آلماني و آمريكايي مي بيند. وحيد وقتي موفقيتي در نوشته هاي خود نمي يابد با پيشنهاد يكي از دوستان به جبهه مي رود ولي بر اثر يك اتفاق به خط مقدم مي رود و در يك درگيري با دشمن زماني كه در تانكي قرار دارد همراه با رزمنده اي ديگر در منطقه گم مي شود و عملاً وارد جنگ مي شود و به حقايق تازه اي مي رسد كه در نهايت آن ها را در فيلمنامه استفاده مي كند.
خلاصه داستان: یک آپارتمان در حاشیه شهر تهران که مالکش درگذشته بدون وارث مانده و اداره امور آپارتمان و مستاجرها را مباشر مالک درگذشته که خود نیز ساکن همین ساختمان است به عهده گرفته و قصد دارد با همکاری یک مشاور املاک محلی ملک را تصاحب کند. آپارتمان فرسوده و نیازمند تعمیرات اساسی است ولی عباس آقا (مباشر مالک درگذشته با بازی عزت الله انتظامی) نه خود وظیفه تعمیرات را به عهده میگیرد و نه به دیگر ساکنان اجازه انجام این کار را میدهد. در این ساختمان هر یک از ساکنان به دنبال به کرسی نشاندن حرف و نظر خود هستند و این امکان تفاهم بر سر چگونگی تأمین هزینههای تعمیرات را از بین میبرد، تا این که عباس آقا به توصیه مادرش (با بازی حمیده خیر آبادی) مجلس شامی تدارک میبیند و میپذیرد که با مشارکت همه ساکنان هزینه تعمیرات تأمین شود، اما فردای آن روز این توافق با توصیههای غلام ترکهای به عباس آقا بر هم میخورد و کار تعمیرات ساختمان همچنان بر زمین میماند تا این که در شبی بارانی منبع آب بزرگ ساختمان سقوط میکند و کل ساختمان فرو میریزد، روز بعد ماموران شهرداری به اجارهنشینها اعلام میکنند که این ملک به شکل قسطی به آنها واگذار میشود.