خلاصه داستان: حمید افشاری منشی دادگستری که به پسرش قول داده کامپیوتر مدل بالایی را برای او خریداری کند، برای بدست آوردن پول به کاری ماجراجویانه دست می زند. یکی از افرادی که هم اکنون پرونده اش در دادگاه او بررسی می شود اما...
خلاصه داستان: کاوه با عابر پیادهای تصادف میکند و به زندان میرود. او به طور غیرمنتظرهای توسط پدر همسرش حاجی توسلی با قید ضمانت آزاد میشود. کاوه بعد از آزادی متوجه می شود برادرش کشته شده و...
خلاصه داستان: محمدعلی وندی بازیگر، فیلمساز و معلم تاتر، ناامید از مهاجرت به زادگاهش تهران بازگشته تا همراه با همسرش میترا صدری، نقاش، زندگی تازهای را شروع کنند اما جستجو برای پیدا کردن خانهای مناسب و کنجی آرام غیرممکن به نظر میرسد.
خلاصه داستان: دربارهٔ مردی به نام احسان است که پس از ۲۵ سال به ایران برمی گردد. او تصمیم دارد با صمیمیترین دوست خود که زندگی اش را مدیون اوست برای آخرین بار تجدید دیدار کند. این دیدار، اتفاقات ناخواسته ای را برای او رقم میزند. اتفاقی که مسیر زندگی اش را تغییر میدهد.
خلاصه داستان: این فیلم داستان سه مأمور خارجی است که برای انجام عملیاتی با یک نقشه دقیق و از پیش تعیین شده وارد ایران میشوند اما از لحظه ورود با موقعیتهای ویژهای روبرو میشوند که برنامههای شان را به هم میریزد.
خلاصه داستان: در شب عروسی دختر سرگرد هادی فرمانده سابق تکاوران نیروی دریایی با پسر شهید ناخدا محمدی، سرگرد هادی متوجه میشود که داماد به محل شهادت پدرش رفته است. هادی برای پیدا کردن او به محل مورد نظر میرود اما...
خلاصه داستان: زینال بندری، قاچاقچی سابقه دار تریاك، توسط ستوان احمد، رئیس اداره مبارزه با مواد مخدر، دستگیر و روانه زندان می شود، اما با پرداخت رشوه محكومیت خود را به حبس تقلیل می دهد و پس از یك سال، به دلیل خوش رفتاری، آزاد می شود ولی...
خلاصه داستان: حسین عطاردی با همسرش، فخری و پسرش، در خانهٔ قدیمی پدر زندگی میکند. او و همسرش کارمند بانک اند. فخری با تهیهٔ وام مسکن به اصرار به حسین میقبولاند که خانهٔ پدری را بفروشند و در یک مجتمع آپارتمانی، در حومهٔ شهر ساکن شوند. پدربزرگ مخالف است. آنها به منظور فروش خانه، پدربزرگ را به آسایشگاه سالمندان میسپارند. محمد، فرزند خانواده، که به پدربزرگ علاقهمند است، او را در آسایشگاه مییابد و به دیدارش میرود. حسین با دیدن رفتار پسربچه پشیمان میشود و به رغم تصمیم همسرش درخانهٔ قدیمی پدر میماند. فخری نیز به خانه و زندگی بازمیگردد.
خلاصه داستان: حمید، سروان خلبان تیم اكروجت نیروی هوایی، با ورود یكی از مخالفان رژیم جمهوری اسلامی، در سال 1358 به گروهی می پیوندند كه قصد اجرای كودتای نوژه را دارند. اعضای گروه، چند خلبان، تكنسین، دكتر و تعدادی دیگر از مخالفان هستند.
خلاصه داستان: فیلم سه نفر روی خط مردی برای سرقت وارد خانه ای شده است ولی در همین زمان متوجه می شود شخصی در این منزل میخواهد خود را به دار بیاویزد و به دلیل اعتیاد شدید خودکشی کند و این موضوع باعث می شود که...
خلاصه داستان: شب واقعه تصویرگر بخشی از زندگی شهید دریاقلی سورانی است که در جریان حمله عراقی ها به ایران با هدف اشغال خرمشهر، عملیات را گزارش می دهد و به این ترتیب خوزستان را از اشغال در آبان ماه 59 نجات می دهد...
خلاصه داستان: استان از این قرار است که گروهبان برای تحویل دادن مجرمی سابقه دار به زندان یکی از شهرستان ها، مجبور می شود که به همراه مجرم و دستبند، شبی را در مشهد بگذراند و…
خلاصه داستان: قیس بن مسهر با نامهای از سوی حسین بن علی برای سلیمان بن صرد خزاعی راهی کوفه میشود که در راه توسط ماموران ابن زیاد والی کوفه دستگیر و به زندان می افتد. در زندان به وی گفته میشود که در صورت سخنرانی علیه حسین بن علی از زندان آزاد خواهد شد، وی با پذیرفتن این شرط به روی منبر رفته اما علیه یزید سخنرانی می کند. پس از این سخنرانی قیس به دستور ابن زیاد کشته می شود. نکته اینکه در این فیلم، هیچ هنرپیشه زن بکار گرفته نشده است.
خلاصه داستان: فیلم سایه های موازی در ژانر عاشقانه محصول سال 1394 است. این فیلم که سومین اثر اصغر نعیمی است به اقتباس از داستان کوتاهی از داستایفسکی، به نام «نازنین» ساخته شده. در خلاصه داستان این فیلم آمده است که نازنین: مهم نیست کی هستی یا چه کاره ایی... تو هر وضعیتی که باشی محبت وظیفه ته... فرهاد: نصیحت ات خوبه.فقط یه خورده کهنه س
خلاصه داستان: آذر و محمد كه دختر عمو و پسرعمو هستند با هم ازدواج می كنند. والدین آنها مشتاق به دیدن نوه خود هستند. فرزند اول و دوم زوج جوان قبل از تولد می میرد و آنها چاره را در آن می بینند تا برای بچه دار شدن متاركه كنند و هر یك با شخص دیگری ازدواج كند. مادر محمد دختری برای پسرش پیدا می كند اما آذر كه خیال ازدواج ندارد دختركی را به فرزندی می پذیرد كه والدینش در بمباران شهر از بین رفته اند. در شب ازدواج محمد، آذر و دخترك نیز دعوت می شوند دخترك ندانسته مراسم را به هم می زند و با حركات بچه گانه خود آذر و محمد را دوباره به هم می رساند.
خلاصه داستان: در فیلم سایه ها پدری را می بینیم که پس از مرگش فرزندانش برای تقسیم اموالش به ایران می آیند و طی تقسیم اموال وکیل پدرشان به آن ها می گویند که پدرشان وصیت کرده که کسی به خانه او بعد از مرگش پا نگذارد ولی یکی از فرزندانش عمل نمی کند و وارد منزل می شود و...
خلاصه داستان: کشته شدن جمشید ، پیمان افسر آگاهی را با چالشی جدی روبرو می کند زیرا متهم ردیف اول این قتل نامزد او مهتاب است . پیمان میان عشق و وظیفه باید یکی را انتخاب کند.
خلاصه داستان: مجید(وحید رحمتی) برای خواستگاری از فرشته(ویدا جوان) منتظر بازگشت پدر او از سفر خارج است،در صورتی که بر خلاف تصور او مظفرخان(سید مهرداد ضیایی) از زندان آزاد شده و به خانه باز می گردد. از آنجا که خانواده مجید کاملا موجه و متشخص بوده و بر خلاف آنها پدر،برادر (محمد معماریان) و پسرخاله فرشته (محمد امین کریم پور) همگی خلاف کار هستند، مظفر خان نگران سرکوفت های احتمالی آینده شده و با این ازدواج مخالفت مینماید.بنابراین شرطی برای ازدواج آن ها می گذارد،سیاوش(محمدامین کریم پور) و فرهاد(محمد معماریان) جهت بانجام رساندن شرط مظفرخان نقشه های مختلفی دارند که اتفاقاتی را رقم زده و ...
خلاصه داستان: جواد كه از خانواده متمولی است، شیفته دختر فقیر قالیباف می شود. والدین مرد جوان با این وصلت مخالفت می كنند. جواد بر رأی خود پافشاری كرده و سرانجام به جهت ادامه مخالفت ها خانواده اش را ترك می كند. پس از آن طی حادثه ای سلامت خود را از دست می دهد.
خلاصه داستان: به ونداد طاهری اطلاع میدهند که پدرش در جزیره کیش فوت کردهاست. همزمان به پارمیدا نصیری هم اطلاع میدهند که مادرش در جزیره کیش دچار سانحه شده و مردهاست. داستان فیلم از فرودگاه مهرآباد شروع میشود و...
خلاصه داستان: یحیی، جوانی است که محل نامتعارفی را برای ادامه خدمتش انتخاب می کند. قرنطینه بیماران علاج ناپذیری که علاوه بر مشکلات جسمی درمان ناپذیر، درگیری های روحی و روانی خردکننده ای را نیز تحمل می کنند...
خلاصه داستان: فیلم جشن دلتنگی درباره رابطه واقعی آدم ها و گره خوردن آن با فضای مجازی است.مردی ۳۲ ساله که سودای شهرت دارد. افسانه و رضا در میانسالی، مشکلات تازه ای را تجربه می کنند.کاوه و لاله در انتظار تولد اولین فرزندشان هستند و سارا، دختر جوانی است که تصمیم دارد با هویت جدیدی به زندگی خود ادامه دهد...
خلاصه داستان: این فیلم داستان زندگی یک نوازنده دو تار سنتی را روایت میکند که از شهرستان برای پیدا کردن کار به تهران میآید و پس از گذشت چندی جذب یک بند راک میشود.
خلاصه داستان: عصبانی نیستم! داستان «نوید» با نقشآفرینی نوید محمدزاده دانشجوی ستارهدار و اخراجی است که برای فراهمآوردن حداقل شرایط زندگی در رویارویی با بیاخلاقیهای جامعه، با خود تمرین میکند تا «عصبانی» نباشد و در تلاش است تا دختر موردعلاقهاش «ستاره» با بازی باران کوثری را از دست ندهد.
خلاصه داستان: ملیحه، دختری که در خانوادهای متعصب و افراطی بزرگ شده، عاشق جوانی به نام سیامک میشود و بر خلاف نظر خانواده، با او ازدواج میکند و بعد از ازدواج به عمق فاجعه پی میبَرَد.
خلاصه داستان: مینا بعد از جدایی از همسرش به دنبال شغل و محل اسکانی میگردد. در این مسیر با کامران مدیر رستورانی که در آن کار میکند آشنا میشود. کامران سرپناهی به او میدهد. مینا تحت تأثیر حمایتها و محبتهای کامران به او دل میبازد، کامران نیز به مینا مشتاق و علاقهمند است. روزها از پس هم میگذرد و عشق مینا به کامران کاسته نمیشود و اوج میگیرد. اما کامران دیگر قصد ادامه ندارد…
خلاصه داستان: این فیلم خانوادهای را ترسیم میکند که کودکی معلول دارند؛ «ماجان» مادر خانواده، عاشق کودک معلولش «احسان» است اما همسرش وجود این کودک را کفارهای برای گناهانش میداند و سعی دارد با فشار آوردن به «ماجان» او را وادار کند که «احسان» را به یک آسایشگاه بفرستد…
خلاصه داستان: ویلاییها قصه خانوادههای فرماندهان سپاه و ارتش در سال ۱۳۶۵ است. عزیز زن ۵۰ سالهای است که همراه نوههایش وارد مجموعه ویلاها میشود. الیاس نیز راننده بسیجی است که هر وقت وارد مجموعه میشود همه نگران این میشوند که شاید خبر شهادت یکی از فرماندهان را بدهد. پس از مدتی سیما که عروس عزیز است از تهران میآید تا بچههای خود را به خارج از کشور ببرد.
خلاصه داستان: داستان این قسمت ۵ سال بعد از اتفاقات قسمت اول رخ میدهد که حسن و عباس از زندان آزاد میشوند و عطا هم از کما بیرون میآید و زنده میماند اما بعد از کما به کلی اتفاقات گذشته را فراموش میکند و…
خلاصه داستان: نگار (لیندا کیانی)، نامزد اصلان (جواد عزتی)، که دوست دارد در خارج از کشور زندگی کند بدون اجازه او و غیرقانونی به خارج از کشور سفر میکند. اصلان به دنبال راهی برای رفتن به اروپا است تا بتواند نامزدش را برگرداند و برای گرفتن ویزای یک کشور اروپایی کارهای عجیبی انجام میدهد.
خلاصه داستان: سکوت خانه باغ قدیمی و سرسبز با ورود مهمانانی در هم میشکند. چهار دختر این خانه همراه همسر و فرزندانشان برای عروسی خواهر کوچکترشان پسندیده به یاری مادر شتافتند. این اقامت برای خواهران و باجناغها شاید دردسر باشد ولی برای بچهها یک آرزوی بزرگ است تا این که…
خلاصه داستان: حامد آبان عکاس حرفهای مجلات و روزنامه ها است که با خواندن کتابی چنان تحت تاثیر پالایش محیط زیست و مبارزه با آشغال زایی میشود که با لباس نارنجی مخصوص رفتگران به شهرداری می پیوندد و با عنوان «نارنجی پوش لیسانسه» به شهرت میرسد اما اعتبار و محبوبیت حامد زندگی خصوصی و خانوادگی او را با سیلی از فراز و نشیبهای عاطفی تند و ناگهانی به سمت و سویی دیگر میبرد ...
خلاصه داستان: محمود، که نقاش ساختمان است و از همسرش زهرا جدا زندگی میکند، تصمیم دارد برای کار به ژاپن برود. محمود همسرش را به محضر میبرد تا او را طلاق بدهد، ولی محضردار گواهی عدم حاملگی زن را میخواهد و آنها ناگزیر به آزمایشگاه میروند. جواب آزمایش زهرا، به رغم تصور آنها، مثبت است و زن و شوهر جوان چاره را در سقط جنین میبیند، اما هزینه سنگین سقط جنین و توقیف پزشکی که به آنها معرفی شده موجب میشود که آن دو به پیرزن قابلهای مراجعه کنند که درانبار مخروبهای در خارج شهر سکونت دارد. موقعی که زهرا با اکراه و دلهره به اتاق پیرزن قابله پا میگذارد محمود با مردی روبهرو میشود که همسرش پس از سقط جنین فوت کرده و برای مرافعه به آنجا آمدهاست. محمود و زهرا پس از درگیری با پیرزن و دستیارانش به خانه بازمیگردند و از تصمیم خود منصرف میشوند. دو سال از این ماجرا میگذرد. محمود خانهٔ مسکونی خود را رنگ میزند و زهرا برایش چای میآورَد. پسر کوچکشان در یکی از اتاقها بازی میکند.
خلاصه داستان: قصه فیلم سوء تفاهم ماجرای یک گروگانگیری است که همه چیز در متن واقعیت پیش میرود اما با گذشت زمان این شبهه پیش میآید که این حادثه بیشتر شبیه یک سوء تفاهم یا توهم است و اما در متن توهم هنوز عناصری از واقعیت به چشم میآید. همزمان با گسترش این ابهام، ماجرای گروگانگیری نیز به پیش میرود و…
خلاصه داستان: حسین سبزیان، بهدلیل شباهتش به محسن مخملباف خود را به خانوادهٔ آهنخواه بهعنوان محسن مخملباف معرفی میکند و به بهانهٔ ساختن فیلم به خانهٔ آنها راه مییابد. در روز اول مخملباف بدلی از مهرداد، پسر خانواده که به سینما علاقهمند است، میخواهد در فیلمی که او قصد ساختنش را دارد نقشی به عهده بگیرد و از خانهٔ آهنخواه به عنوان لوکیشن استفاده شود. در روز دوم آنها به درخواست مخملباف بدلی صحنههای فیلم را تمرین میکنند. پدر خانواده که از همان آغاز به سبزیان مشکوک است، به کمک یکی از دوستانش، احمد رضا موید محسنی که آهنگساز تلویزیون است از طریق حسن فرازمند، خبرنگار مجله سروش، هویت سبزیان را برملا میکنند و روز سوم مخملباف بدلی را دستگیر و او را به دادگاه میکشانند. در دادگاه پس از بررسی ماجرا و گرفتن تعهد از سبزیان و رضایت خانوادهٔ آهنخواه پرونده بسته میشود. روز آزادی سبزیان، محسن مخملباف به دیدار او میرود و هر دو، برای رفع کدورت، به خانهٔ آهنخواه میروند…
خلاصه داستان: سیامک(ابوالفضل پور عرب) و دیبا(هدیه تهرانی)، نادر(امین حیایی) و رؤیا چهار جوان هستند که دست به سرقتی بزرگ از یک مراسم عروسی اعیانی میزنند. سیامک جواهرات سرقت شده را پیش نسرین(عسل بدیعی) که قصد دارد با او ازدواج کند، امانت میگذارد. از آن طرف دیبا هم روزگاری ماجرایی عاشقانه با سیامک داشته و هنوز هم عاشق اوست. شرکای سیامک به همراه سیامک به سراغ نسرین میروند؛ اما نسرین را نمییابند. نسرین جواهرات را در شرکتی که در آنجا کار میکند مخفی میکند.
خلاصه داستان: رضا شایسته پس از سالها زندگی در غربت به ایران میآید تا پس از مرگ در خاک وطنش آرام بگیرد. تنها نگرانی شایسته این است که پس از مرگش کسی نیست که برای او مراسم ختم بگیرد و برایش گریه کند...
خلاصه داستان: کشتار عجیبی در یکی از جنگل های شمال ایران به وقوع پیوسته است . یک افسر پلیس(با بازی حمید فرخ نژاد به همراه مامور پلیس محلی(با بازی عنایت شفیعی) به منطقه فوق اعزام میشوند تا از راز قتل توریست های انگلیسی پرده بردارند اما ...
خلاصه داستان: سیاوش پس از سرقت و قتل یکی از دوستانش که خواستگار خواهرش هم بوده، در محل جنایت با مهتاج که نظافتچی است، روبرو میشود ولی نمیتواند او را بکشد. او مدام با کابوس ناشی از جنایت دست و پنجه نرم میکند و کمکهای دوستانش جواد و رحیم و دختر صاحبخانه را هم که دل بسته اوست نمیپذیرد...
خلاصه داستان: طوبی: امشب عروسی امیرحسین، دوتامون خوشحالیم... من نباید اون حرفها رو میزدم، فقط بهم بگو چرا چهار بار چشمت و بازبسته کردی؟... منظور خاصی داشتی میثم؟
خلاصه داستان: قصهٔ انسانها در هم تنیده میشود تا قطعات گمشدهٔ پازل زندگی تو پیدا شود،اینکه در این دنیا مقصدی هست و تو گاه باید دربست برسی به انتهای راه ، کاش انتهای این راه شروع قصه ای باشد م نه پایان تمام قصه ها.
خلاصه داستان: عبدالسلام (نادر فلاح) که یک مهاجر افغان است، به همراه دخترش مرونا (حسیبا ابراهیمی) در یک کارگاه مشغول کار و زندگی است. عشقی در راه است عشق صابر (ساعد سهیلی) به مرونا، بعد از مدتی که مرونا قصد رفتن از ایران را دارد صابر بالاخره موضوع را با عبدالسلام در میان میگذارد و با مخالفت شدید او مواجه میشود در پایان زمانی که صابر و مرونا در کانتینر کهنه همیشه گی قرار گذاشتند تا چارهای پیدا کنند ناگهان متوجه میشوند که کانتینر در حال پرس شدن است.
خلاصه داستان: شایان وکیلمدافعی که در اکثر پروندههای قضایی پیروز است، در آخرین پروندهاش سعی دارد موضوع را پیچیدهتر کرده تا منافع بیشتری به دست آورد اما با ورود رؤیا که به عقد موقت شایان درآمده، اتفاقاتی در زندگی خصوصیاش میافتد که او را دچار دوگانگی کرده و اعتبار کار و زندگیاش در مرز فروپاشی قرار میگیرد.
خلاصه داستان: شهاب پسری جوانی است که قصد ازدواج با نامزدش را دارد. اما پس از اینکه پولهایش از طریق کلاهبرداری از دست میرود، او برای جبران بدهی اش به هر دری میزند تا اینکه…
خلاصه داستان: امین که آهنگساز و نوازندهی پیانو است ، پس از ازدواج با رویا بازیگر تئاتر ، با مشکلات زیادی روبهرو میشود که زندگی آنان را تحت الشعاع قرار میدهد تا جایی که کارش را رها میکند ، همسرش را از دست میدهد و دچار وضعیت نامتعادلی میشود ...
خلاصه داستان: دکتر عالم ، جراح برجستهٔ مغز و اعصاب است و اعتقادی به خدا ندارد . او بهدلایل مختلف فرزندش را فراموش کرده است . وی بهصورت اتفاقی در شب تولد پسرش ، سامان ، از مریضی او ، که تومور مغزی است ، باخبر میشود و بهدنبال پسر ستارهشناسش در کویر بهراه میافتد …
خلاصه داستان: فیلم ایرانی دنیا، داستان حاج عنایت، مرد شصت ساله ثرومتمندیست که قصد فروش خانه بزرگ و قدیمی اش را دارد اما با مقاومت همسرش روبرو می شود و…