خلاصه داستان: والنتینو سگی کوچک, ولی زرنگ و شجاع می باشد که بعد از , از دست دادن خانواده اش با سگی آشنا میگردد که گروهی را که با هم پیمان دوستی و برادری بسته اند را رهبری می کند. در گروه سگ ها والنتینو عاشق بلانکا, یک سگ بامزه از طبقه اشراف می شود اما...
خلاصه داستان: داستان این فیلم دربارهٔ پدر و دختر روزنامهنگاری است که همپای هم کار میکنند و هیچکدام به خاطر دیگری ازدواج نکردهاند. دختر در یک نشریه کار میکند و پدر هم بعد از مدتی دوباره دست به قلم میشود.
خلاصه داستان: هادی به منظور انجام تحقیقات خود جهت فیلمسازی روانه کرواسی میشود. عزیز دوست هادی در جریان مسافرت او به کرواسی با در اختیار قرار دادن یک نوار کاست، یک قطعه عکس، و یک نیمه پلاک از وی برای یافتن دختری بنام فاطمه کمک میگیرد هادی به وسیلهٔ آشنایی با زنی بنام حنیفه که آشنا به زبان فارسی است به جستجوی فاطمه میپردازند. در این میان هادی پی به رابطه قبلی عزیز و فاطمه برده و متوجه میشود که آنها قصد ازدواج داشتهاند که این مطلب توسط اصغر دوست مشترک میان عزیز و هادی پنهان میشود.
خلاصه داستان: رضا با موتور مسافرکشی میکند. او در نگاه اهالی، شیرین عقل است، لیکن در باطن جوانی با عاطفه و مهربان و برخوردار از سلامت کامل ذهنی است. در نزدیکی محل زندگی رضا، روستای کوچکی است که بخشی از جاده آن در مسیر سیل ویران شدهاست. اهالی برای تردد به آنجا ناچارند با موتورهای مسافرکش و از راه جنگلی عبور کنند. در همین ایام، لیلا معلم جدید روستا از راه میرسد و برای رفتن به مدرسه ناچار میشود با موتور سفر کند. رضا دلباخته لیلا شده، رفته رفته احوالاتش به گونهای تغییر مییابد که مادرش او را برای شفا به امامزاده میبرد...
خلاصه داستان: ترانه دختر نوجوانی است که مادرش را در کودکی از دست داده و پدرش به دلایلی در زندان به سر میبرد. ترانه به زندگی عادی اش ادامه میدهد تا این که پسر پولداری به او پیشنهاد ازدواج میدهد. ترانه قبول میکند و ازدواج سر میگیرد ولی بعد از مدت کوتاهی پسر ترانه را رها کرده و به خارج از کشور میرود. این در حالی است که ترانه از آن پسر حاملهاست و چون فقط بین آنها صیغهای قرائت شده و اسم ترانه در شناسنامه پسر نیست او نمیتواند ثابت کند این بچه در شکمش را از آن پسر دارد. در حالی که همه به او تهمت میزنند ترانه تلاش دیوانه واری را برای اعاده حیثیت از خود و بچه اش آغاز میکندو ...
خلاصه داستان: شخصی به نام موسی که پرویز پرستویی نقش آن را بازی میکند در صدد توبه از گذشته است، همسر موسی در اثر درد زایمان جان سپرده و موسی وقتی متوجه شده که کار از کار گذشته…
خلاصه داستان: ایستاده (با بازی جواد عزتی) به کمک احد فاتحهای (با بازی امیر جعفری) میآید، تا با گرفتن مراسمی او را برای رفتن به سفر مکه همراهی کند، اما در واقع میخواهند به بهانه سفر زیارتی به تایلند بروند تا مشکل احد را حل کند و در آنجا مشکلاتی برایشان به وجود میآید…
خلاصه داستان: چند تن از مأمورین پلیس مبارزه با مواد مخدر به سردستگی صمد (پیمان معادی) به دنبال فروشندهٔ بزرگ شیشه در تهران به اسم ناصر خاکزاد(نوید محمدزاده) هستند.
خلاصه داستان: کریم عاشق خوانندگی است و بدون اینکه بداند دلداده مأموری شده که مأموریت دارد فرمولی را از دانشمندی سرقت کند. پس از متوجه شدن این داستان، کریم دو راه بیشتر ندارد…
خلاصه داستان: گلسا دختری ۱۶ ساله است که به همراه خانوادهاش در شهری کوچک در اطراف تهران زندگی میکند. او بیشتر اوقات خود را با گروهی از دوستانش میگذراند. یک روز آنها تصمیم میگیرند تا دست به اقدامی هیجانانگیز بزنند؛ اقدامی که پیامدهای غیرمنتظرهای در پی خواهد داشت و از کاری صرفاً سرگرمکننده و هیجانانگیز، به دردسری پیچیده تبدیل میشود. اتفاقاتی که رخ میدهد، از اساس دیدگاه گلسا نسبت به زندگی را تغییر میدهد
خلاصه داستان: پاستاریونی داستان غذاهاست. فیلم با بریانی اصفهانی ها شروع می شود و کوشان وقتی رستوران پدرش در تهران را ورشکسته می بیند، قصد میکند که یک بریانی به جای رستوران فست فود پدرش در تهران را باز کند. رستورانی که به دلیل یک رقیب بسیار قدرتمند و مجلل در آن گوشه خیابان، پاستا دا پیتزا، رونق خود را از دست داده است و…
خلاصه داستان: خانه ای در خیابان چهل و یکم، داستان دعوای دو برادر است که باعث قتل یکی از آنها می شود. این آغاز بحران است چون برادر قاتل می گریزد اما مادر، راضی اش می کند که خود را به دست قانون بسپارد. مادر این خانواده و دو عروسش که در سه طبقه یک خانه زندگی می کنند، سعی دارند هر کدام به تنهایی بار مشکلات پیش آمده در زندگی را به دوش بکشند و در این مسیر، ماجراهایی رخ می دهد که طی فیلم روایت می شود.
خلاصه داستان: فیلم سینمایی داشآکل برگرفته از کتاب سه قطره خون (مجموعه داستان کوتاه) اثر صادق هدایت رابطهٔ عاشقانه ای را روایت میکند که «لوطیان» و «قداره کشان» آواز عشق «مرجان» را هنوز بعد از سالها روایت میکنند. فیلمی به قلم «منصور براهیمی» با نگاه نو به سینمای نوستالژیک ایران.
خلاصه داستان: يك دانشجوي رشته سينما بنام وحيد در جستجوي انتخاب موضوع براي نوشتن يك فيلمنامه است او در خلال نوشتن فيلمنامه جنگي، از همسرش مي شنود كه موضوعاتي كه در اين فيلمنامه عنوان كرده تفاوت هاي زيادي با جنگ در ايران دارد و نوشته هاي او را بيشتر شبيه فيلم هاي آلماني و آمريكايي مي بيند. وحيد وقتي موفقيتي در نوشته هاي خود نمي يابد با پيشنهاد يكي از دوستان به جبهه مي رود ولي بر اثر يك اتفاق به خط مقدم مي رود و در يك درگيري با دشمن زماني كه در تانكي قرار دارد همراه با رزمنده اي ديگر در منطقه گم مي شود و عملاً وارد جنگ مي شود و به حقايق تازه اي مي رسد كه در نهايت آن ها را در فيلمنامه استفاده مي كند.
خلاصه داستان: این فیلم داستان زندگی زن و شوهری را روایت میکند که با داشتن پسر و عروس، در سن میانسالی بچهدار میشوند. این اتفاق آن هم در روستایی کوچک که هیچ چیز از دید اهالی پنهان نمیماند.
خلاصه داستان: ناخدا علو با چهارده مرد دیگر برای صید به دریا میروند ولی همه به جز ناخدا صید دریا میشوند و مردم ناخدا را مسبب مرگ عزیزانشان میدانند و به او و خانوادهاش حمله میکنند و در این بین دختر خردسال ناخدا هانیه فلج میشود. ناخدا و خانوادهاش تنگک را ترک میکنند و به بوشهر میروند…
خلاصه داستان: دوربین ژانت پطروسی، دختر دانشجوی عکاسی، هنگام عکس گرفتن از گلها و گل فروشیها در بازار به سرقت میرود، امیر ـ جوانی که به همراه پدرش باغ گل دارند و گل هایشان را در آن بازار میفروشند ـ دزد را تعقیب میکند و دوربین ژانت را پس میگیرد...
خلاصه داستان: آیدین و تداعی که در پارک با هم آشنا شده بودند در حین گردش در پارک توسط مأمورین نیروی انتظامی متوقف شده و به کلانتری برده میشوند. با تشکیل پرونده و تا برگشت آن از دادسرا آیدین در کلانتری مانده و تداعی نیز برای تحقیقات به پزشکی قانونی منتقل میشود و...
خلاصه داستان: الناز شاکردوست وکیل تسخیری عماد (حامد بهداد) که همسر خود را به خاطر بدبینی و سوءظن به قتل رسانده است. سرانجام دادگاه با خواست اولیای دم عماد را به اعدام محکوم میکند.
خلاصه داستان: داستان زنی معتاد (سارا بهرامی) است که همسرش (امین حیایی) او را رها کرده و مجدداً ازدواج کردهاست. زن معتاد (مهسا) که به او دروغ گفته شدهاست که فرزندش (باران/گلی) مرده، متوجه میشود کودکش زنده است. پیگیریهای زن برای پسگیری فرزندش مشکلاتی را برای پدر دختر و زن جدید (مهناز افشار) به وجود میآورد.
خلاصه داستان: لیلا طی اتفاقهایی با حمید دوستدار آشنا میشود و این آشنایی مسیر جدیدی را پیش روی او قرار میدهد، غافل از این که عادل مشرقی دل بستهٔ اوست...
خلاصه داستان: «رسول رحمانی» مالک یک مزرعه گوجهفرنگی است و کارخانهای هم در کنار آن دارد. او که چند سال پیش همسرش را از دست دادهاست، تنها زندگی میکند. «نوبر کردانی» زنی است که سرپرستی خانوادهاش را به عهده دارد و ناچار است کار کند. او به همراه چند زن دیگر برای کار در مزرعه انتخاب میشود و…
خلاصه داستان: روایتی از سرگذشت زندگی یک فرمانده جنگ ایران و عراق دارد که در زندگی اشتباهاتی مرتکب شده و در عالم برزخ سعی در جبران خطاهایش دارد. این اتفاقات در قالب طنز موقعیت رخ میدهند.
خلاصه داستان: مادر لیلا و بهرام قرار است با گرفتن وام مسکن و خریداری یک خانه بچههایش را از دردسرهای صاحب خانهشان، خورخور، نجات دهد. اما عجوزه که بیرون از شهر زندگی میکند و نمیخواهد آنها روی آرامش به خود ببینند.
خلاصه داستان: امیر کشته میشود و تمام آشنایان و دوستانش به خوبی از او یاد میکنند. اما بعد از مدتی شروع میکنند به بدگویی از او و حتی کمی که میگذرد نزدیکترین کسانش جسد او را نمیتوانند شناسایی کنند. فیلم روایتگری بیطرف از تلاش و پیگیری شخصیتهای پیرامون امیر است.
خلاصه داستان: فیلم در مورد دختری است که برای رفتن به دانشگاه پول کافی را ندارد بنابراین در کنار مادرش به کار در هتلی لوکس میپردازد و همه چیز تا دزدیده شدن ساعت مهمان مشهور هتل به خوبی پیش می رود.
خلاصه داستان: پریناز پس از مرگ مادر، به سراغ خالهاش میرود که تنها کسی است که میتواند به او پناه بدهد. خاله از پذیرفتن او امتناع میکند. اما سرانجام در ماجراهایی پریناز بالاجبار با خالهاش (که تنها کسی است که دارد) زندگی میکند و بعد از آن اتفاقات خاصی برایشان به وقوع میپیوندد.
خلاصه داستان: نگار در آستانه ازدواجش با ایمان درمییابد که او تعهدی در زندگیش دارد که نمیتواند آن را به خاطر ازدواج، نادیده بگیرد. نگار دچار تردید میشود. آیا به ایمان حق دهد و آینده زندگی مشترکشان را با نفر سومی تقسیم کند یا …
خلاصه داستان: فرهاد(شهاب حسینی) در نقش یک معلم ریاضی است که برای تدریس خصوصی به منزل یکی از شاگردانش به نام سعید میرود و این قسمت فیلم آشنایی فرهاد با مادر سعید شروع میشود، که منجر به ازدواج آن ها شده. اما به دلیل شرایط سنی بد و حساس سعید نمیتواند فرهاد را به عنوان ناپدری خود قبول کنه که .....
خلاصه داستان: “اختاپوس” از درون یک غار، امورات قلعه را فرمانروایی میکند. او برای به دام انداختن آهوها و نوشیدن عصاره تن آنها “بل بله” را به خدمت گرفته اما آهوها با نقشهای “پیشونیسفید” از قلعه فرار میکنند. از سوی دیگر مادر “آهو پیشونیسفید” برگشته تا آهو را از “سالار” یعنی پدر خواندهاش پس بگیرد و “پیشونیسفید” به دلیل رنجش از سالار، میخواهد به پیش مادرش بازگردد اما..
خلاصه داستان: احسان روزنامهنگاری نیمه روشنفکر است که تاکنون هرچه نوشته، مورد توجه مردم واقع نشدهاست. تا اینکه سلسله گزارشهایی را مینویسد که کاملاً عامه پسند و دربارهٔ رمالی است. انتشار این گزارشها اگرچه نام احسان را به عنوان روزنامهنگاری موفق سر زبان میاندازد، اما او را دچار دردسرهای عجیب میکند و…
خلاصه داستان: مجید از اراذل جنوب تهران عاشق دختر پیرمرد عارفی به نام میرزا میشود. میرزا شرط ازدواج مجید و دخترش را سر به راه شدن او میداند. مجید تصمیم میگیرد برای اثبات سر به راه شدن خود به جبهه برود که بقیه دوستانش نیز همراه او میشوند. برای حضور آنها در جبهه، مخالفتهایی وجود دارد اما با ضمانت میرزا و یکی دیگر از رزمندهها آنها به پادگان آموزشی میرسند. مجید به همراه دستهای از دوستان خودش به جبهه میروند. هدف هر کدام از افراد گروه به نوبه خود بامزه و با توجه به زمانی که فیلم داستان خودش را روایت میکند عجیب هستند. ماجراهایی که برای این گروه از رزمندهها در سفرشان اتفاق میافتد و بازی بسیار خوب تمامی بازیگران، این فیلم را به یک طنز جنگی فراموش نشدنی تبدیل کردهاست.
خلاصه داستان: یک آپارتمان در حاشیه شهر تهران که مالکش درگذشته بدون وارث مانده و اداره امور آپارتمان و مستاجرها را مباشر مالک درگذشته که خود نیز ساکن همین ساختمان است به عهده گرفته و قصد دارد با همکاری یک مشاور املاک محلی ملک را تصاحب کند. آپارتمان فرسوده و نیازمند تعمیرات اساسی است ولی عباس آقا (مباشر مالک درگذشته با بازی عزت الله انتظامی) نه خود وظیفه تعمیرات را به عهده میگیرد و نه به دیگر ساکنان اجازه انجام این کار را میدهد. در این ساختمان هر یک از ساکنان به دنبال به کرسی نشاندن حرف و نظر خود هستند و این امکان تفاهم بر سر چگونگی تأمین هزینههای تعمیرات را از بین میبرد، تا این که عباس آقا به توصیه مادرش (با بازی حمیده خیر آبادی) مجلس شامی تدارک میبیند و میپذیرد که با مشارکت همه ساکنان هزینه تعمیرات تأمین شود، اما فردای آن روز این توافق با توصیههای غلام ترکهای به عباس آقا بر هم میخورد و کار تعمیرات ساختمان همچنان بر زمین میماند تا این که در شبی بارانی منبع آب بزرگ ساختمان سقوط میکند و کل ساختمان فرو میریزد، روز بعد ماموران شهرداری به اجارهنشینها اعلام میکنند که این ملک به شکل قسطی به آنها واگذار میشود.
خلاصه داستان: داستان زندگی غلامرضا تختی از کودکی تا بزرگسالی، مسابقات و در نهایت مرگ او.این فیلم شامل سه فاز از زندگی غلامرضا تختی در مقطع کودکی، نوجوانی، بزرگسالی و مبازرات مسابقات کشتی و فوت وی میپردازد.
خلاصه داستان: سعید مرد چهل و چهار ساله ای که همسرش را سال ها پیش در یک سانحه از دست داده با دختر دوازده ساله اش نبات زندگی آرام و شیرینی را در تهران سپری می کند. با ورود ناگهانی زنی به زندگی نبات، سرنوشت همه آنها دستخوش تغییراتی میشود...
خلاصه داستان: سه آدم بدبخت و مفلوک (حمید فرخنژاد، میر طاهر مظلومی و امیر مهدی ژوله) که کارشان زنده کردن چک و مسائلی از این دست میباشد، برای یک مورد کاری دربارهٔ سند زمین به برلین میروند و…
خلاصه داستان: ک فیلم عاشقانه است که به تراژدی ختم میشود. توماج (امیر آقایی) موفق میشود تا از زندان فرار کند اما زمانی که نزد همسرش (طناز طباطبایی) باز میگردد متوجه میشود که او مورد هتک حرمت قرار گرفته و ...
خلاصه داستان: مردی بعد از جدایی چند ساله از خانواده برگشته و می خواهد خانه اش را از زن و پسر و عروس و نوه اش پس بگیرد. پسرش که در زیرزمین خانه زالو پرورش میدهد و می خواهد از این راه ثروتی بهم بزند، سعی می کند زن و مرد را آشتی دهد تا در خانه بمانند اما مادرش می خواهد با مردی دیگر ازدواج کند..
خلاصه داستان: جلال مرادی 42 ساله در طی تصادفی خانوادهای را به قتل میرساند، اما تصادف در دادگاه غیرعمد شناخته می شود. او پس از گذراندن دوران زندان، همسر و فرزندانش را ترک کرده و به شهری دیگر می رود، پس از دو سال به شهرش باز میگردد زیرا که زنش دچار مرگ مغزی شده است...
خلاصه داستان: داستان دانشجوی جوانی است که قصد دارد برای پایاننامهاش روی تعدادی زندانی تحقیق کند و آن زندانیها برای پیدا کردن گنجی به سوی دانشجو میروند...