خلاصه داستان: : آمارنات (آمیتاب باچان) یک فرد جوان تحصیل کرده که به دلیل نبود مار مجبور به دستفروشی جلوی سینما می شود که طی یک اتفاق با فردی بنام شانگر نارایان رئیس اسبق حزب مخالف هندوستان آشنا شده و شانگر او را به اداره پلیس معرفی کرده، غافل از اینکه شانگر خود یکی از تبهکاران سیاسی می باشد…
خلاصه داستان: یک زن زیبا و جوان و با استعداد به نام “کجال” که شرکت درمراسمات آهنگ و رقص را دوست دارد در یکی از شو ها “راوی” را میبیند که یک خواننده محبوب است و هر دو آن ها …
خلاصه داستان: داستان واقعی قابل توجه این است که چگونه جری سلبی بازنشسته یک خلأ ریاضی را در بخت آزمایی ماساچوست کشف می کند و با کمک همسرش، مارج، 27 میلیون دلار برنده می شود و از این پول برای احیای شهر کوچک خود در میشیگان استفاده می کند.
خلاصه داستان: استعمار انگلیس برای به چنگ آوردن بنادر تجاری هند ، ضمن توطئه ای مهاراجه را به قتل می رسانند. «سانگا» كشاورز بیگناه به جرم قتل مهاراجه زندانی می شود. او از زندان می گریزد و همگی تصور می كنند او كشته شده است ، اما …
خلاصه داستان: بینا به عنوان یک بازیگر صحنه کار می کند و با مادر بیوه خود سبک زندگی ضعیفی دارد. یک روز هنگام بازگشت به خانه توسط بانکه و دو مرد دیگر مورد آزار و اذیت قرار می گیرد، اما راجان به کمک او می آید. او را به خانه همراهی می کند و به زودی هر دوی آنها ...
خلاصه داستان: دوشن (شاهرخ خان) خواننده بسیار ثروتمند و مشهوری است که از زندگی اش راضی نیست . او از بچگی به جایا (راوینا تاندون) علاقمند بوده است ولی اکنون نیشا(ناوینت نیشان) و پدرش شرایطی برای او بوجود آورده اند که مجبور شود با نیشا ازدواج کند و ...
خلاصه داستان: «به دنبال داماد»، فیلمی در ژانر کمدی-خانوادگی و درام، به کارگردانی «دیوید داوان» و محصول سال 2000 سینمای هند است. این فیلم با حضور در جشنواره های داخلی و بین المللی متعدد، موفق شد نامزد دریافت 2 جایزه شود. بازیگرانی چون «سلمان خان»، «کاریسما کاپور» و «اوم پوری» در این فیلم به هنرنمایی پرداخته اند. داستان این فیلم درباره شخصی به نام «سپنا» است که پدر و مادرش را در کودکی از دست داده و با سه عموی عجیب و غریبش زندگی می کند. پس از مدتی سپنا که از تناقضات آن ها خسته شده، به اروپا فرار می کند و در آنجا با «راجا» آشنا می شود. آن ها رفته رفته عاشق هم می شوند و سپنا تمام تلاشش را برای جلب رضایت و حمایت سه عمویش به کار می برد.
خلاصه داستان: پرم مردی است که با پوجا ازدواج کرده ولی او از همسرش راضی نیست و وارد رابطه ای احساسی با روپالی می شود که زنی مدرن است و لباس های مد روز میپوشد. همسر او از این رابطه باخبر می شود و...
خلاصه داستان: چای مهتا مردی ثزوتمند است که قلبی از طلا دارد.او بسیاری از سازمانهای خیریه هندوستان را حمایت می کند.یک روز که برای بازدید به مدرسه نابینایان و ناشنوایان رفته بود عاشق معلم مدرسه "تیا" می شود اما وقتی او نامزدش "راج" را معرفی می کند او کاملا تحقیر می شود و...
خلاصه داستان: در فیلم عملیات 47، رودرا، پسر یک خانواده محترم هندو، هیچ گاه نمی تواند ظلم را تحمل کند و با ستمگران مقابله می کند و آن ها را به دست قانون می سپارد. یک روز پلیس او را به جرم قاچاق اسلحه و قتل کمیسر شهر دستگیر می کند. رودرا حالا باید از زندان فرار کند و بفهمد که چه کسی برای او پاپوش دوخته است…
خلاصه داستان: امر، بازرس پلیس بنگلور در یک عملیات متوجه می شود که مجرم دوست دوران کودکی اش است و تلاش می کند که دوستش را اصلاح کند و برای اثبات خود دست به کارهای عجیبی می زند.
خلاصه داستان: سرگرد، ارجو، مارک، بالی، مک و اندی شش مجرم سابقه دار هندی به خاطر شک پلیس لس آنجلس دستگیر می شوند، آنان به خاطر انتقام از پلیس های زورگوی شهر تصمیم می گیرند که …
خلاصه داستان: یک قاتل زنجیرهای در شهر بخارست در تعقیب زنان است. در این میان یک بازیگر جوان آمریکایی که به تازگی همراه با نامزد خود به بخارست نقل مکان کرده است، متوجه میشود که یک غریبه مرموز او را از خانه آن طرف خیابان تماشا میکند و…
خلاصه داستان: راجا که در یک خانواده متوسط و معمولی به دنیا آمده ولی به خیابان فرستاده میشود و در تنهایی و در کنار دوستانش و کسی که در خیابان او را بزرگ کرده زندگی میکند حالا ....
خلاصه داستان: «ساده لوح»، فیلمی در ژانر کمدی-درام و عاشقانه، به کارگردانی «هریشیکش موکرجی» و محصول سال 1959 سینمای هند است. این فیلم با حضور در جشنواره های داخلی و بین المللی متعدد، موفق شد برنده 6 جایزه همچون «بهترین بازیگر نقش اول مرد» و «بهترین بازیگر نقش مکمل زن» شود. بازیگرانی چون «راج کاپور»، «نوتان» و «لالیتا پاوار» در این فیلم به ایفای نقش پرداخته اند. داستان این فیلم درباره جوان فقیری است که به خاطر صداقتش، توسط مرد ثروتمندی استخدام می شود. اما زمانی که مظنون به قتل یک زن می شود، باید بی گناهیش را به اثبات برساند...
خلاصه داستان: «ویکرام»، جوان خیال پردازی است که تمام زندگی اش در رویا می گذرد. او روزی موقع رد شدن از میدان شهر متوجه می شود جایزه ای برای دستگیری دو خلافکار بزرگ به نام های «سانتا» و «بانتا» تعیین کرده اند. ویکرام خیلی اتفاقی موفق می شود آن ها را تسلیم پلیس کند اما حالا باید منتظر انتقام سختی باشد.
خلاصه داستان: در این فیلم «امجد خان» حاکم بخش کوچکی از هند به اسم ویکرامگار است و دو پسر دوقلو دارد که یکی از آن ها به عنوان پادشاه آینده در نظر گرفته می شود...
خلاصه داستان: خانواده های «دی سوزا» و «چادا» در همسایگی هم زندگی می کنند، این دو علیرغم تفاوت هایشان، سالهاست دوستان خوبی هم هستند و تا جایی که به یاد دارند مشکلی نداشته اند؛ تا این که دختر و پسر این دو خانواده به هم علاقمند می شوند...
خلاصه داستان: فیلمی محصول سال ۱۹۵۲ و به کارگردانی محبوب خان است. در این فیلم بازیگرانی همچون دیلیپ کومار، نیممی، پریم نات، نادیرا، مراد ایفای نقش کرده اند. داستان عشق یک روستایی فقیر و یک شاهزاده خانم هندی که سرانجام …
خلاصه داستان: «ارواح سرگردان»، فیلمی در ژانر وحشت-هیجان انگیز و درام، به کارگردانی «راوی شانکار شارما» و محصول سال 2004 سینمای هند است. «آمیتاب باچان» در این فیلم به نقش آفرینی پرداخته است. داستان این فیلم از این قرار است که «ساندرا» برای استخدام پرستار برای فرزندانش نامه ای به آژانس کاریابی می فرستد. 3 نفر برای این کار درخواست می دهند و در نهایت یک نفر از آن ها استخدام می شود. خانه آن ها قوانین خاصی دارد که باید توسط پرستار رعایت گردد! روزی دخترش به او می گوید که حضور شخص دیگری را هم در خانه حس می کند...
خلاصه داستان: راج که حسابدار یک شرکت بزرگ است، مورد توجه رئیس شرکت قرار می گیرد و به او پیشنهاد می دهد با خواهرزاده اش مادوری آشنا شود. اما راج به خاطر برادرش راهول که معلول و وابسته به او است نمی تواند ازدواج کند
خلاصه داستان: آرجون افسر پلیسی صادق و درستکار در برابر گروهی مافیایی ایستادگی می کند ولی به اتهام قتل دستگیر می شود و زندگی او در مسیر جدیدی قرار می گیرد.
خلاصه داستان: یک ماهی مخصوص هر هزار سال یکبار ظاهر می شود و یک آرزو را برآورده می کند. اما پسر بچه ای آرزو می کند که سفینه های ساتوران به زمین حمله کنند...
خلاصه داستان: والنتینو سگی کوچک, ولی زرنگ و شجاع می باشد که بعد از , از دست دادن خانواده اش با سگی آشنا میگردد که گروهی را که با هم پیمان دوستی و برادری بسته اند را رهبری می کند. در گروه سگ ها والنتینو عاشق بلانکا, یک سگ بامزه از طبقه اشراف می شود اما...
خلاصه داستان: میلو نام پسر جوانی است که با مادرش رابطه ای صمیمانه ای ندارد ، وقتی متوجه می شود افرادی از مریخ قصد دارند مادرش را با بردن به مریخ از او جدا کنند برای نجات مادرش دست بکار می شود...
خلاصه داستان: انیمیشن داستان پسرک ۱۲ سالهای را روایت میکند که به موسیقی علاقه دارد و خانوادهاش آن را نسل به نسل ممنوع کردهاند. او آرزو دارد مانند هنرمند و الگوی او ارنستو دِلا کروز به یک نوازنده حرفهای تبدیل شود. در روز مردگان او به قبر ارنستو میرود و گیتار او را مینوازد و او وارد سرزمین مردگان میشود…
خلاصه داستان: یک اردک پلاستیکی که در یک کشتی حمل بار بوده است، در هنگام طوفان از کشتی بیرون می افتد و با گروهی از دوستان اسباب بازی خود همراه می شود تا بتوانند سرپناهی پیدا کنند و …
خلاصه داستان: مردی که در خانهای بزرگ و قدیمی همراه مادر ناتوان خود زندگی میکند، به بازیگر جوان یک گروه تئاتر علاقهمند شده و از او تقاضای ازدواج میکند. دختر موافقت خود را اعلام کرده و ازدواج سر میگیرد. مرد از همان ابتدا به طور غیرمستقیم ارتباط دختر با دوستان و کار سابقش را قطع میکند، اما از آن جا که سخت به او علاقه نشان میدهد دختر به این امر اهمیت زیادی نمیدهد. رفته رفته زن متوجه اوضاعی غیرعادی در خانه میشود و طی حوادث بعدی زن درمی یابد که مرد شخصیتی دوگانه دارد...
خلاصه داستان: داستان این فیلم دربارهٔ پدر و دختر روزنامهنگاری است که همپای هم کار میکنند و هیچکدام به خاطر دیگری ازدواج نکردهاند. دختر در یک نشریه کار میکند و پدر هم بعد از مدتی دوباره دست به قلم میشود.
خلاصه داستان: ساحلنشینانی که با داشتن مشکلات روزگار به سادگی در زیر بار مشکلات روزگار شانه تسلیم خم نمی کنند و در بازار داد و ستدشان سکه تمام عیار رفاقت، همچنان رونق دیرینه دارد، تا آنجا که در آن مبارک دم حادثه، در مصاف نابرابر مهر و کین، به اقتضای غیرت جناب عشق، شیر، بلاگردان آهو می شود و مرد تنها با برگ برنده اش می بازد…
خلاصه داستان: يك رزمنده به نام ناصر به همراه سه تن از همرزمانش (احمد- قاسم و محمد) براي عمليات گشت و شناسايي به جبهه اعزام مي شود. ناصر حلقه ي ازدواجش را به عاطفه كه تازه به عقد او در آمده مي دهد و عازم مي شود. در جبهه براي انجام مأموريت ناصر و همرزمانش به وسيله ي يك راهنماي محلي از راه مخفي ادامه مسير مي دهند اما راهنماي محلي توسط عراقي ها كشته مي شود و گروه مجبور مي شود از راه اصلي به شناسايي برود. مأموريت كه انهدام يك پل تداركاتي در مسير يك گذرگاه است، به خوبي انجام مي گيرد، اما قاسم و محمد كه از لباس مبدل عراقي ها استفاده كرده بودند به عنوان نظاميان خاطي به جوخه ي اعدام سپرده مي شوند، ناصر بعد از شكنجه شدن توسط دو عراقي ناراضي موفق به فرار شده و احمد نيز فرار مي كند اما بعد از نجات ناصر به دليل بيماري، جانباز مجهول الهويه شناخته مي شود، اما احمد او را شناسايي مي كند و ناصر بهبود مي يابد و عاطفه حلقه ي ازدواج را به ناصر هديه مي دهد.
خلاصه داستان: مریم و رضا با آدمهای دیگر فرق دارند، آن هم نه یک فرق ساده، بلکه بسیار بزرگ و آنها باید تلاش کنند تا به دیگران ثابت کنند این تفاوت بزرگ را با معجزه عشق حل کردهاند.