خلاصه داستان: راج که حسابدار یک شرکت بزرگ است، مورد توجه رئیس شرکت قرار می گیرد و به او پیشنهاد می دهد با خواهرزاده اش مادوری آشنا شود. اما راج به خاطر برادرش راهول که معلول و وابسته به او است نمی تواند ازدواج کند
خلاصه داستان: آرجون افسر پلیسی صادق و درستکار در برابر گروهی مافیایی ایستادگی می کند ولی به اتهام قتل دستگیر می شود و زندگی او در مسیر جدیدی قرار می گیرد.
خلاصه داستان: یک ماهی مخصوص هر هزار سال یکبار ظاهر می شود و یک آرزو را برآورده می کند. اما پسر بچه ای آرزو می کند که سفینه های ساتوران به زمین حمله کنند...
خلاصه داستان: والنتینو سگی کوچک, ولی زرنگ و شجاع می باشد که بعد از , از دست دادن خانواده اش با سگی آشنا میگردد که گروهی را که با هم پیمان دوستی و برادری بسته اند را رهبری می کند. در گروه سگ ها والنتینو عاشق بلانکا, یک سگ بامزه از طبقه اشراف می شود اما...
خلاصه داستان: میلو نام پسر جوانی است که با مادرش رابطه ای صمیمانه ای ندارد ، وقتی متوجه می شود افرادی از مریخ قصد دارند مادرش را با بردن به مریخ از او جدا کنند برای نجات مادرش دست بکار می شود...
خلاصه داستان: انیمیشن داستان پسرک ۱۲ سالهای را روایت میکند که به موسیقی علاقه دارد و خانوادهاش آن را نسل به نسل ممنوع کردهاند. او آرزو دارد مانند هنرمند و الگوی او ارنستو دِلا کروز به یک نوازنده حرفهای تبدیل شود. در روز مردگان او به قبر ارنستو میرود و گیتار او را مینوازد و او وارد سرزمین مردگان میشود…
خلاصه داستان: یک اردک پلاستیکی که در یک کشتی حمل بار بوده است، در هنگام طوفان از کشتی بیرون می افتد و با گروهی از دوستان اسباب بازی خود همراه می شود تا بتوانند سرپناهی پیدا کنند و …
خلاصه داستان: مردی که در خانهای بزرگ و قدیمی همراه مادر ناتوان خود زندگی میکند، به بازیگر جوان یک گروه تئاتر علاقهمند شده و از او تقاضای ازدواج میکند. دختر موافقت خود را اعلام کرده و ازدواج سر میگیرد. مرد از همان ابتدا به طور غیرمستقیم ارتباط دختر با دوستان و کار سابقش را قطع میکند، اما از آن جا که سخت به او علاقه نشان میدهد دختر به این امر اهمیت زیادی نمیدهد. رفته رفته زن متوجه اوضاعی غیرعادی در خانه میشود و طی حوادث بعدی زن درمی یابد که مرد شخصیتی دوگانه دارد...
خلاصه داستان: داستان این فیلم دربارهٔ پدر و دختر روزنامهنگاری است که همپای هم کار میکنند و هیچکدام به خاطر دیگری ازدواج نکردهاند. دختر در یک نشریه کار میکند و پدر هم بعد از مدتی دوباره دست به قلم میشود.
خلاصه داستان: ساحلنشینانی که با داشتن مشکلات روزگار به سادگی در زیر بار مشکلات روزگار شانه تسلیم خم نمی کنند و در بازار داد و ستدشان سکه تمام عیار رفاقت، همچنان رونق دیرینه دارد، تا آنجا که در آن مبارک دم حادثه، در مصاف نابرابر مهر و کین، به اقتضای غیرت جناب عشق، شیر، بلاگردان آهو می شود و مرد تنها با برگ برنده اش می بازد…
خلاصه داستان: يك رزمنده به نام ناصر به همراه سه تن از همرزمانش (احمد- قاسم و محمد) براي عمليات گشت و شناسايي به جبهه اعزام مي شود. ناصر حلقه ي ازدواجش را به عاطفه كه تازه به عقد او در آمده مي دهد و عازم مي شود. در جبهه براي انجام مأموريت ناصر و همرزمانش به وسيله ي يك راهنماي محلي از راه مخفي ادامه مسير مي دهند اما راهنماي محلي توسط عراقي ها كشته مي شود و گروه مجبور مي شود از راه اصلي به شناسايي برود. مأموريت كه انهدام يك پل تداركاتي در مسير يك گذرگاه است، به خوبي انجام مي گيرد، اما قاسم و محمد كه از لباس مبدل عراقي ها استفاده كرده بودند به عنوان نظاميان خاطي به جوخه ي اعدام سپرده مي شوند، ناصر بعد از شكنجه شدن توسط دو عراقي ناراضي موفق به فرار شده و احمد نيز فرار مي كند اما بعد از نجات ناصر به دليل بيماري، جانباز مجهول الهويه شناخته مي شود، اما احمد او را شناسايي مي كند و ناصر بهبود مي يابد و عاطفه حلقه ي ازدواج را به ناصر هديه مي دهد.
خلاصه داستان: مریم و رضا با آدمهای دیگر فرق دارند، آن هم نه یک فرق ساده، بلکه بسیار بزرگ و آنها باید تلاش کنند تا به دیگران ثابت کنند این تفاوت بزرگ را با معجزه عشق حل کردهاند.
خلاصه داستان: هادی به منظور انجام تحقیقات خود جهت فیلمسازی روانه کرواسی میشود. عزیز دوست هادی در جریان مسافرت او به کرواسی با در اختیار قرار دادن یک نوار کاست، یک قطعه عکس، و یک نیمه پلاک از وی برای یافتن دختری بنام فاطمه کمک میگیرد هادی به وسیلهٔ آشنایی با زنی بنام حنیفه که آشنا به زبان فارسی است به جستجوی فاطمه میپردازند. در این میان هادی پی به رابطه قبلی عزیز و فاطمه برده و متوجه میشود که آنها قصد ازدواج داشتهاند که این مطلب توسط اصغر دوست مشترک میان عزیز و هادی پنهان میشود.
خلاصه داستان: رضا با موتور مسافرکشی میکند. او در نگاه اهالی، شیرین عقل است، لیکن در باطن جوانی با عاطفه و مهربان و برخوردار از سلامت کامل ذهنی است. در نزدیکی محل زندگی رضا، روستای کوچکی است که بخشی از جاده آن در مسیر سیل ویران شدهاست. اهالی برای تردد به آنجا ناچارند با موتورهای مسافرکش و از راه جنگلی عبور کنند. در همین ایام، لیلا معلم جدید روستا از راه میرسد و برای رفتن به مدرسه ناچار میشود با موتور سفر کند. رضا دلباخته لیلا شده، رفته رفته احوالاتش به گونهای تغییر مییابد که مادرش او را برای شفا به امامزاده میبرد...
خلاصه داستان: ترانه دختر نوجوانی است که مادرش را در کودکی از دست داده و پدرش به دلایلی در زندان به سر میبرد. ترانه به زندگی عادی اش ادامه میدهد تا این که پسر پولداری به او پیشنهاد ازدواج میدهد. ترانه قبول میکند و ازدواج سر میگیرد ولی بعد از مدت کوتاهی پسر ترانه را رها کرده و به خارج از کشور میرود. این در حالی است که ترانه از آن پسر حاملهاست و چون فقط بین آنها صیغهای قرائت شده و اسم ترانه در شناسنامه پسر نیست او نمیتواند ثابت کند این بچه در شکمش را از آن پسر دارد. در حالی که همه به او تهمت میزنند ترانه تلاش دیوانه واری را برای اعاده حیثیت از خود و بچه اش آغاز میکندو ...
خلاصه داستان: شخصی به نام موسی که پرویز پرستویی نقش آن را بازی میکند در صدد توبه از گذشته است، همسر موسی در اثر درد زایمان جان سپرده و موسی وقتی متوجه شده که کار از کار گذشته…
خلاصه داستان: دخترك كرد مرزنشين صبح زودي به هنگام پر كردن تنگ آب از نهر مقابل كلبه با پيكر خون آلود دو سرباز كه از دو جبهه ي مختلف هستند مواجه مي شود. دخترك كه براي حل سئوالش سعي در ارتباط برقرار كردن با آنها دارد به همراه خانواده تلاش مي كند تا به آنها كمك نمايد و اين آغازي براي شروع ماجراست....
خلاصه داستان: هواپیماهای بدون سرنشین مهاجر که از روی زمین کنترل میشود جهت انجام عملیاتی شناسایی در پشت خطوط دشمن به کار گرفته میشوند. بهدلیل برد محدود دستگاه کنترل، خلبانان در دو ایستگاه مقابل، رودرروی هم و در خطوط دشمن مستقر میشوند. خلبانی که به خطوط دشمن نفوذ کرده، در حالی که با دشمن درگیر میشود، با مهارت عملیات شناسایی را انجام میدهد و هواپیما را در هوا تحویل خلبان دوم میدهد. در حالی که خود در آخرین لحظات کشته میشود.
خلاصه داستان: اشکوری (مهدی هاشمی) با تخصص خندهدرمانی به ایران بازگشته و در یکی از بیمارستانهای روانی تهران مشغول بهکار میشود. او بر این عقیده است که بیماران روانی را باید شاد نگه داشت و آنها باید به جامعه برگردند. او یک روز سعی میکند گروهی از بیمارانش را برای گردش، به بیرون بیمارستان ببرد و روز دیگر گروه نمایشی را به بیمارستان دعوت میکند. رفتهرفته بیماران به دکتر اشکوری علاقمند میشوند و مداوای آنها هم پیشرفت میکند و مدیریت بیمارستان (محمد ابهری) که با این اقدامات موافق نیست، در انتها مجبور می شود که موافقت خود را اعلام کند. دکتر اشکوری دو تن از بیماران به نام سیروس (کیهان ملکی) و نرگس (فقیهه سلطانی) را تحت مداوا قرار میدهد و در پایان کار، سیروس از نرگس خواستگاری میکند.
خلاصه داستان: فیلم نقطه صفر داستان چند فرد است که هر کدام به دلیل میخواهند به سمت شمال بروند و در دو تاکسی با هم همسیر میشوند و در طول راه برای آنها اتفاقاتی می افتد ....
خلاصه داستان: ایستاده (با بازی جواد عزتی) به کمک احد فاتحهای (با بازی امیر جعفری) میآید، تا با گرفتن مراسمی او را برای رفتن به سفر مکه همراهی کند، اما در واقع میخواهند به بهانه سفر زیارتی به تایلند بروند تا مشکل احد را حل کند و در آنجا مشکلاتی برایشان به وجود میآید…
خلاصه داستان: این فیلم داستان آرتور فلک را روایت میکند که دلقک یک سیرک و یک کمدین شکست خورده است و اتفاقاتی باعت میشود که او تبدیل به آدمی بی رحم و ترسناک شود و…
خلاصه داستان: چند سال بعد از اینکه اندی، اسباب بازی های خود را به بانی داد، اتفاق می افتد. هنگامی که بانی در «کارگاه هنر و مهارت» یک اسباب بازی جدید به نام فورکی که یک قاش چنگال است می سازد، وودی، باز و دیگر اسباب بازی ها با مشکل جدیدی روبرو می شوند...
خلاصه داستان: چند تن از مأمورین پلیس مبارزه با مواد مخدر به سردستگی صمد (پیمان معادی) به دنبال فروشندهٔ بزرگ شیشه در تهران به اسم ناصر خاکزاد(نوید محمدزاده) هستند.
خلاصه داستان: کریم عاشق خوانندگی است و بدون اینکه بداند دلداده مأموری شده که مأموریت دارد فرمولی را از دانشمندی سرقت کند. پس از متوجه شدن این داستان، کریم دو راه بیشتر ندارد…
خلاصه داستان: گلسا دختری ۱۶ ساله است که به همراه خانوادهاش در شهری کوچک در اطراف تهران زندگی میکند. او بیشتر اوقات خود را با گروهی از دوستانش میگذراند. یک روز آنها تصمیم میگیرند تا دست به اقدامی هیجانانگیز بزنند؛ اقدامی که پیامدهای غیرمنتظرهای در پی خواهد داشت و از کاری صرفاً سرگرمکننده و هیجانانگیز، به دردسری پیچیده تبدیل میشود. اتفاقاتی که رخ میدهد، از اساس دیدگاه گلسا نسبت به زندگی را تغییر میدهد
خلاصه داستان: پاستاریونی داستان غذاهاست. فیلم با بریانی اصفهانی ها شروع می شود و کوشان وقتی رستوران پدرش در تهران را ورشکسته می بیند، قصد میکند که یک بریانی به جای رستوران فست فود پدرش در تهران را باز کند. رستورانی که به دلیل یک رقیب بسیار قدرتمند و مجلل در آن گوشه خیابان، پاستا دا پیتزا، رونق خود را از دست داده است و…
خلاصه داستان: خانه ای در خیابان چهل و یکم، داستان دعوای دو برادر است که باعث قتل یکی از آنها می شود. این آغاز بحران است چون برادر قاتل می گریزد اما مادر، راضی اش می کند که خود را به دست قانون بسپارد. مادر این خانواده و دو عروسش که در سه طبقه یک خانه زندگی می کنند، سعی دارند هر کدام به تنهایی بار مشکلات پیش آمده در زندگی را به دوش بکشند و در این مسیر، ماجراهایی رخ می دهد که طی فیلم روایت می شود.
خلاصه داستان: فیلم سینمایی داشآکل برگرفته از کتاب سه قطره خون (مجموعه داستان کوتاه) اثر صادق هدایت رابطهٔ عاشقانه ای را روایت میکند که «لوطیان» و «قداره کشان» آواز عشق «مرجان» را هنوز بعد از سالها روایت میکنند. فیلمی به قلم «منصور براهیمی» با نگاه نو به سینمای نوستالژیک ایران.
خلاصه داستان: سروان قربانی (پرویز پرستویی)، افسر وظیفهشناس است که کارش را به خوبی و با صداقت تمام انجام میدهد. او که باید هرچه زودتر کلانتری محل خدمت اش را به مالک اصلی اش تحویل دهد، به او اطمینان میدهد که قصد تخلیه کلانتری را دارد ولی متأسفانه هیچکس حاضر نیست ملکش را به کلانتری اجاره دهد. در این میان سروان قربانی در ماجرای سرقت یک مومیایی نیز گرفتار میشود و…
خلاصه داستان: در پس روزهای تار انتظار، مینا یافته كه مسافر گمشده اش در دیاری غریب چشم به راه اوست. مینا تاب ماندن ندارد، دل به دریا می زند و سر به كوه ... راه دلدار صعب و طولانی است، و آتش شوق مینا سخت پرشراره ... راهنمای مینا گواناست، زن جوان كرد كه بار درماندگی پیرش كرده و این دو، همسفران سفری تلخ و شیرینند... تلخ عین عسل ...
خلاصه داستان: يك دانشجوي رشته سينما بنام وحيد در جستجوي انتخاب موضوع براي نوشتن يك فيلمنامه است او در خلال نوشتن فيلمنامه جنگي، از همسرش مي شنود كه موضوعاتي كه در اين فيلمنامه عنوان كرده تفاوت هاي زيادي با جنگ در ايران دارد و نوشته هاي او را بيشتر شبيه فيلم هاي آلماني و آمريكايي مي بيند. وحيد وقتي موفقيتي در نوشته هاي خود نمي يابد با پيشنهاد يكي از دوستان به جبهه مي رود ولي بر اثر يك اتفاق به خط مقدم مي رود و در يك درگيري با دشمن زماني كه در تانكي قرار دارد همراه با رزمنده اي ديگر در منطقه گم مي شود و عملاً وارد جنگ مي شود و به حقايق تازه اي مي رسد كه در نهايت آن ها را در فيلمنامه استفاده مي كند.
خلاصه داستان: این فیلم داستان زندگی زن و شوهری را روایت میکند که با داشتن پسر و عروس، در سن میانسالی بچهدار میشوند. این اتفاق آن هم در روستایی کوچک که هیچ چیز از دید اهالی پنهان نمیماند.