خلاصه داستان: ادگار الن پو، دانشجوی دانشکده افسری وست پوینت به همراه چهار دانشجوی افسری دیگر، در شمال ایالت نیویورک در حال گذراندن دوره تمرینی هستند که با کشفی هولناک پایشان به جامعه ای فراموش شده باز می شود.
خلاصه داستان: روزی دو پسر بچه به نامهای «چاک» و «فلای» به کنار دریا میروند و خواهر کوچک چاک به نام «استلا» را نیز با خود به آنجا میبرند. آنها به شکلی تصادفی سر از آزمایشگاه یک دانشمند حواسپرت درمیآورند. استلا از معجونی که دانشمند ساخته مینوشد و تبدیل به یک ستارۀ دریایی میشود. فلای و چاک نیز برای اینکه به دنبال او بروند از معجون مینوشند. دانشمند به آنها میگوید که اگر ظرف ۴۸ ساعت از معجون پادزهر ننوشند برای همیشه ماهی باقی میمانند و …
خلاصه داستان: جک جانوری است که در جنگل زندگی می کند ، یک روز یک بازیگر معروف و همسرش برای شکار به جنگل می آیند و او مجبور می شود برای نجات خود ، به شهر فرار کند...
خلاصه داستان: دانشمندی معجونی ساخته که ۳ پسر بازیگوش اشتباهی آن را می نوشند و تبدیل به ۳ ماهی کوچک در اقیانوس می شوند. آنها فقط ۲ روز فرصت دارند تا دارویی پیدا کنند که اثر معجون رو از بین ببرند وگرنه تا آخر عمر باید ماهی باقی بمانند.