روایت شیرین کودکانه از زبان دختر بچه ای که تمام رویایش داشتن خانه ای بدون غول های سیاه است اما پدر که خود اصیر غول ها است کاری از دستش بر نمی آید.
نام شما
توضیحات و لینک خراب را وارد کنید.
با استفاده از روش های پایین میتوانید این مطلب را برای دوستان خود به اشتراک بگذارید