جَس و خواهرش لورا در تعطیلات آخر هفته خانوادگیشان در حومه شهر، توسط گروهی از مردان محلی که قصد آزار و وحشتافکنی دارند، مورد مزاحمت قرار میگیرند. وقتی لورا مورد حمله قرار گرفته و توسط آن گروه کشته میشود، جَس پیکر بیجان او را در کلبهای که اجاره کردهاند پیدا میکند. او غرق در اندوه، خشم و عصبانیت میشود و مصمم است برای گرفتن انتقام قتل خواهرش، هر طور شده اعضای آن باند را تعقیب کرده و یکییکی نابود کند.