خواهران نورا و اگنس پس از سالها دوری، دوباره با پدرشان گوستاو ــ کارگردان کاریزماتیکی که زمانی بسیار مشهور بوده ــ روبهرو میشوند. گوستاو به نورا، که بازیگر تئاتر است، نقشی در فیلمی پیشنهاد میکند که امیدوار است بازگشت دوبارهاش باشد. اما زمانی که نورا پیشنهاد را رد میکند، خیلی زود میفهمد پدرش همان نقش را به یک ستاره جوان و مشتاق هالیوود داده است.